نماي نزديك
تقدیم به مهاجران مظلوم افغانستان
تصوير اوّل : ديوار و برجك
تصوير بعدي : مرد نگهبان
در پشت ميزي : شايد كه قاضي
فرد مقابل : گويا كه افغان
نامت ؟ سليمان ؛ حامدسليمان
فاميل ؟ شاهد ؛ مذهب ؟ مسلمان
شغلت ؟ غريبم ! الان كه بيكار
آنجا چه بوده ؟ چوپاني خان
همسر ؟ ندارم _ با گريه گويد _
پارسال مُرده در سيل يمگان
فرزند ؟ شش تا چار تا شهيد است
در شهر قُندوز در كوه بغلان
جُرمت چه بوده ؟ _ نشنيده گويا _
گفتم كه جُرمت ؟ بودن در ايران
اينك نمايي نزديك از او :
يعني كه كوهي در شكل انسان
اي آن كه شيري از پنجشيري
يا خود عقابي بر كوه پروان
رنج من و تو پايان ندارد
جز آنكه دنيا آيد به پايان
تصوير آخر : مردي كه تنهاست
كُنج اتاقي يعني كه زندان !
|